دکتر جسم (پزشک) بشوم یا دکتر روح (طلبگی)
يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۲ ب.ظ
پزشکی بخوانم یا طلبگی
بنده سال دوم پزشکی هستم. ولی جمعی از دوستانم مدام به من می گویند،طبابت در برابر فقاهت هیچ است و اطبا فقط چند صباحی به بیشتر عمر کردن و بیشتر گناه کردن کمک می کنند و اهمیت پزشکی به طلبگی مثل نسبت دنیا به آخرت،حقیر است. آیا همینطور است؟با عرض سلام و ادب خدمت پرسشگر محترم؛
اولاً؛ واضح است که این سخن دوستان شما مبنی بر اینکه طبابت تنها کمک کردن به عمر بیشتر افراد و احیاناً فرصت بیشتر دادن به ایشان برای گناه کردن است دور از انصاف است. در روایات خدمت به خلق الله و قضای حاجات مومنین از بزرگترین عبادات شمرده شده است. ضمن اینکه پزشک خوب از دو جهت نیز می تواند به صورت غیر مستقیم به تقویت دینداری مردم نیز کمک کند. اول اینکه با درمان خوب باعث می شود تا انسان ها سالم تر زندگی کنند و بهتر بتوانند خدا را عبادت کنند. دوم اینکه پزشک متدین بسیار مبلغ خوبی خواهد بود برای همکاران و بیماران خود.
ثانیاً؛ اما در مقایسه کلی طبابت با فقاهت باید بگویم تا حدودی حق با ایشان است. این درمان بدن است و آن درمان روح. شما خود نسبت ارزش روح و بدن را می دانید: تن آدمی شریف است به جان آدمیت. قطعاً یک روحانی با سواد و خوب در تعالی خود و جامعه بسیار موثر تر از یک پزشک خوب است. از تاثیر این انتخاب در تعالی خود نیز غافل نشوید، کسی که علم دین ندارد و نمی داند روش تهذیب نفس و رشد عقل و ایمان چیست، شاید با انجام واجبات به بهشت برود اما نمی تواند به کمال و رشد ایده آل نائل گردد.
ثالثاً؛ اما بالاتر از همه این ها وظیفه انسان است. ملاک بندگی نه فقاهت است و نه طبابت، بلکه این است که به وظیفه خود عمل کنید. حالا از کجا می فهمیم وظیفه شما چیست و خداوند شما را در چه شغل و حرفه ای ببیند راضی تر است؟ ملاک این است که ببینید خداوند چه استعدادی را در شما قرار داده است. منظور از استعداد توانایی فهم مطالب به علاوه علاقه و دغدقه شما است. مثلاً بنده اصلاً استعداد نقاشی ندارم، خب معلوم است خدا از من نمی خواهد در این رشته وارد شوم چون موفق نیستم. حتی اگر هنرمند مومن در جامعه کم باشد و جامعه نیازمند نقاش های حزب اللهی و مومن باشد. وظیفه بر دوش بنده نیست.
در مورد طلبگی هم واقعاً برخی اصلاً عربی یا فقه و اصول را دوست ندارند و مناسب ذوق و سلیقه و فهم ایشان نیست. این ها عموماً وقتی وارد این کسوت می شوند موفق نیستند بلکه شاید به این لباس و به این دین نیز ضربه بزنند.
الحاصل؛ به حرف دوستانتان توجه نکنید و خدای نکرده تحت تاثیر حرف ایشان مسیری را انتخاب نکنید. بدانید این حرف ها مال همین سال اول و دوم است. در سال های بعد که مدت زیادی از انتخاب مسیر می گذرد دیگر این گونه موضوعات مطرح نیست.
اما لطفاً به این چند نکته توجه کنید:
1. با توجه به اینکه پزشکی قبول شده اید مشخص است که از هوش خوبی برخوردارید و استعداد دروس طلبگی را دارید.
2. با چند نفر از کسانی که درس روحانیت خوانده اند(حداقل ده سال) در مورد موضوع خود مشورت کنید. همین طور از ایشان به صورت دقیق تر در مورد ریز موضوعات و محتوای دروس طلبگی و یا حتی مشاغل احتمالی آینده بپرسید تا بفهمید واقعاً علاقه مند هستید یا خیر.
3. بدانید این راه علاقه می خواهد و دغدقه. یعنی باید با هدف و علاقه وارد حوزه علمیه شوید تا بمانید و سختی های این رشته شما را با خود نبرد. بدانید به محض انتخاب مسیر طلبگی اعتراض ها از دوست و آشنا شروع خواهد شد. چرا؟ حیف نبود؟ مگه پزشک نمی تونه دیندار باشه؟ این همه طلبه، چه گلی به سر جامعه زدن؟ فعلاً پزشکی بخون بعداً یا همراهش کم کم دروس دینی رو هم بخون و ... . شما باید برای همه این سوالات پاسخ داشته باشید. نه اینکه دوباره مردد شوید که چرا مسیر طلبگی را انتخاب کرده اید. تاکید می کنم با هدف و علاقه و البته توکل به خدا باید وارد این حوزه شوید. عمیقاً با خود بیاندیشید برای چه من باید طلبه شوم؟
4. اگر این دو معیار هدفمندی و علاقه در شما وجود داشت ( یا اگر برای شما پزشکی و طلبگی علی السویه بود) تردید نکنید که باید مسیر طلبگی را انتخاب کنید. برخی مراجع انتخاب طلبگی را برای کسانی که شرایط آن را دارند واجب می دانند. زیرا الان به قول معروف من به الکفایه( افراد مکفی و لازم) در این رشته وجود ندارند و طبعاً گمراهی و ضلالت جامعه بر عهده کسانی است که می توانستند مبلغ دین شوند و نشدند.
5. دعا کنید و به درگاه خدا تضرع کنید تا شما را به مسیر درست هدایت کند. این خیلی مهم است. ان شاء الله موفق باشید.