جیره خوار امام زمان، کتاب آموزش روخوانی و روانخوانی، آموزش قرائت نماز، محبت الهی

کتاب آموزش قرائت نماز، کتاب آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن، کتاب جلب محبت الهی، عبدالرضا نظری، آموزش قرآن، آموزش قرائت نماز، تجویدالصلاه، روخوانی قرآن، تصحیح حمد و سوره،لباس روحانیت،نذر کتاب، قرائت قرآن در ماه رمضان، آداب تلاوت قرآن، واجبات نماز، طلاب کرمان، سربازان امام زمان، محبت خدا، بهترین شیوه آموزش روخوانی،

جیره خوار امام زمان، کتاب آموزش روخوانی و روانخوانی، آموزش قرائت نماز، محبت الهی

کتاب آموزش قرائت نماز، کتاب آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن، کتاب جلب محبت الهی، عبدالرضا نظری، آموزش قرآن، آموزش قرائت نماز، تجویدالصلاه، روخوانی قرآن، تصحیح حمد و سوره،لباس روحانیت،نذر کتاب، قرائت قرآن در ماه رمضان، آداب تلاوت قرآن، واجبات نماز، طلاب کرمان، سربازان امام زمان، محبت خدا، بهترین شیوه آموزش روخوانی،

جیره خوار امام زمان -عجل الله- نام وبلاگی است که تحت نظر حجت الاسلام عبدالرضا نظری و در دو بخش فعالیت می کند:
1. بیان مطالب زیبای دینی بویژه نکته هایی پیرامون ارزش طلبگی و تقدس لباس روحانیت.
2. معرفی آثار و کتب حجت الاسلام نظری. با لطف خدای کریم تاکنون توانسته‌ایم دو کتاب (قرآن را درست بخوانیم) و (نماز را درست بخوانیم) را به مؤمنین معرفی کنیم. موضوع این دو کتاب که برای سومین بار تجدید چاپ شده‌اند: آموزش روخوانی و روانخوانی با سبکی متن محور و آموزش قرائت صحیح نماز مطابق با فتوای مراجع عظام است. نگاشته‌ای پژوهشی قرآنی به نام (جلب محبت الهی) نیز از همین نویسنده در راه است. ما نیز مانند نازنینانی که به دنبال جذب محبت الهی هستند، منتظر آراسته شدن آن به زیور طبع می‌مانیم.

آخرین نظرات

طلبه ها: جیره خواران امام زمانند.

جمعه, ۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۰ ق.ظ

درس اخلاق آیت الله العظمی مظاهری (1376/12/20)
عنوان درس: کنترل صفات رذیله
 

اعوذ باللّه‏ من الشیطان الرجیم.

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم.

رب اشرح لى صدرى و یسر لى امرى و احلل عقدة من لسانى یفقهوا قولى.

براى ما طلبه‏ ها دو سه چیز خیلى لازم است امّا خیلى مشکل است و توجه به این دو سه چیز خیلى لازم است

اولاً اینکه باید همیشه توجه داشته باشیم که این کار ما مقدس‏ ترین کارها است. هم از نظر قرآن هم از نظر روایات و هم از نظر بزرگان.


ما اگر چیزى نداشته باشیم براى این کارمان جز «تفکر ساعة خیر من عبادة سنه یا من عبادة ستین سنه من عبادة سبعین سنه» بس بود اینکه قدر مقینش ما است دیگر بس بود بگوییم کار ما بهترین کارها است افضل کارها است مداد العلما افضل من و دماء و الشهدا نظیر اینها زیاد است زیاد «یرفع اللّه‏ الذین امنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات»

مرحوم طبرسى همین جا یک روایت نقل مى‏ کند: هشام بن حکم وارد شد بر امام صادق علیه‏السلام جوانى بود که هنوز خوب ریش در صورت مبارکشان دیده نشده بود، پیرمردها از بنى هاشم از بزرگان  قوم امام صادق بلند شدند ایستادند و هشام را بردند پهلوى خود نشاندند این کار بزرگى بوده است کار پر جرأتى بوده است از امام صادق آن هم یک عُجمى به این معنا که ایشان کوفى بودند عربها حجاز آنها را عرب نمى‏ دانستند مى‏ گفتند عُجم است و گران تمام شد بر مجلس امام صادق فورا این آیه را خواندند «یرفع اللّه‏ الذین امنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات» فرمودند این درباره قریش نیست درباره سادات و بزرگان قوم نیست درباره این است «هذا ینصرنا بللسانه» و امثال اینها که شما هم خواندید هم مى‏دانید هم براى دیگران فرمودید


و یک دفعه مى‏گفتم به شما که:

مرحوم آقا سید حسین قاضى (درجاتشان عالى است خدا عالى‏ تر بکند) مرد عجیبى بود در قم. بى آلایش، ناشناخته شده و عجیب هم هیچ کس ایشان را نمى‏ شناخت. هم ملا بود و هم تشرف زیاد داشت و چیزهاى عجیبى از ایشان گاهى سر مى‏ زد. ایشان مى‏ گفتند که:

جمکران خدمت آقا رسیدم، آقا فرمودند که خدا را به جیره خوارانم قسم بده تا دعایت مستجاب بشود، گفتم آقا جیره خواران شما چه کسانى هستند گفتند: طلبه ‏ها

و همین هم هست، ما راستى اگر هیچ چیز نداشتیم جز همین که امام زمان بگویند خدا را قسم به طلبه‏ ها این هم به این عنوان به جیره خواران من.
لذا ما طلبه‏ ها از نظر شأن مقام خیلى بالا هستیم، قدر خودمان را نمى‏ دانیم، معمولاً کم است که یک طلبه قدر خودش را منزلت خودش را بداند.


این طلبه اول چیزى که در برنامه است این است که باید خوب درس بخواند و ملا شدن مشکل است خیلى مشکل است یک کسى ملا بشود آن هم در زمان ما در معارف اسلامى در ادبیات ملا باشد در فقه و اصول راستى ملا باشد در تفسیر آشنایى کامل ملا باشد در معارف بتواند جواب گوى جامعه بشریت باشد «نظر فى حرامنا و حلالنا» به طور مطلق عرف احکامنا بشود به طور مطلق خیلى مشکل است


من هیچ فراموش نمى‏کنم بچه بودم مى‏ خواستم وارد طلبگى بشوم یک کار خرافى کردم فال حافظ شیرازى و چند نفر بودند که آنها واداشتند فال بزن ببین چه جورى است خدا رحمت کند حافظ شیرازى را یک شعر خوبى آورد گفت که مورچه جان از این طرف دریا مى‏خواهى بروى آن طرف دریا و راستى چنین است انصافا چنین است یک مورچه از این طرف دریا به آن طرف دریا بعضى اوقات حضرت آیة اللّه‏ العظمى آقاى داماد به من مى‏ گفتند فلانى فقه خیلى مشکل است من دیشب 8 ساعت مطالعه مى‏کردم و نظیرش هم گاهى حضرت امام «رضوان اللّه‏ تعالى علیه» داشتند فقه مشکل است امّا این مشکل جلوى پاى ما است باید همه چیز فداى این مشکل بشود همه چیز قطعا اگر همه چیز فداى این مشکل بشود به جایى مى‏رسیم ولو اگر استعداد هم نداشته باشد به جایى مى‏رسد ما چه بسیار از بى استعدادها را سراغ داریم در اثر کار رسیدند به جاهاى بالا بالایى در اثر تحرک تلاش لذا این هم فعلاً جایش خالى است در همه جا آدم هدف باشد ملا مى‏شود ولى در این باره باید بگویم که اگر انسان همه چیز را فداى او بکند ولو اینکه خیلى بى استعداد باشد. خیلى بى ذهن‏ها معمولاً مشهور اینکه بزرگان حالا استعدادهایشان ذهن و حافظه شان خیلى خوب نبوده است تلاشهایشان کوششهایشان اینها خیلى خوب بوده است زیاد هم من مثال دارم. زیاد هم در مخترعین معمولاً چنین بوده است انیشتین خودش مى‏گوید من بارها در ابتدایى رفوزه مى‏شوم و هم در اهل علم همین ملا صالح مازندرانى که انصافا ملایى است همین شرح نهج البلاغه‏اش راستى ملایى است مى‏گوید که گاهى خانه‏اش را گم مى‏کرد و تعجب نکنید امّا بالاخره این در اثر کار و کوشش به خیلى جاها رسید مرحوم آیة اللّه‏ العظمى سید محمد درچه‏اى ایشان درس مى‏خواست بگوید حتما باید از رو باشد نمى‏شد از رو خارج‏ها در حالى که راستى ملا بوده‏ها همین حاشیه مکاسبش را ببینید درجاتشان عالى است عالى‏تر بشود.


استاد بزرگوار ما حضرت آیة اللّه‏ العظمى بروجردى آخر کار در پیرى تعریف ایشان را مى‏کردند تجلیل از ایشان تجلیل از آقا زاده ‏هاى ایشان مى‏ کردند و مى‏گویند ایشان همیشه درس مى‏گفت تعطیلى نداشت و یک عید عمرى مى‏خواست درس بدهد مى‏ خواستند نگذارند بالاخره گفته است فردا درس است مى‏گویند که یک طلبه‏اى آمد در مقابل ایشان نشست پر جرأت هم بوده است براى اینکه ایشان خیلى جذبه داشته است و داشت سؤال مى‏کرد از زیر تشک ایشان آن را برداشت رفت نشست ایشان بسم اللّه‏... الحمدللّه‏ رب العالمین دیروز گفتیم دست بر داشتند آن را دیدند نیست هر چه این طرف آن طرف را دیدند نیست گفت امروز تعطیل باشد امّا ملا شد در اثر چى؟ کار کوشش مشهور این است که مدرسه نیم آور مى‏گویند سینه به حصیر بمال تا چیزى بشود از اول شب هیچ کس را هم راه نمى‏داد تا نصفه شب به آن طرف این کار ما است و ما کم مى‏آییم کم صرف مى‏کنیم کم مطالعه مى‏کنیم خوبیهایمان هم همین جور است ما هفت هشت ده تا کار داریم یکى از این کارها فقه و اصول است معلوم است که به جایى نمى‏رسیم همه چیز باید فداى فقه و اصول بشود نمى‏شود دیگر على کل حال این یک کار است که ما طلبه‏ ها داریم و باید خیلى روى آن زحمت بکشیم اهمیت بدهیم


این را هم باید بدانیم که این کار یعنى کار مشکل در فقه در مضیقه اقتصادى خوابیده است این را هم باید بدانیم اول طلبگى صد نود و نه همیشه در مضیقه شدید بوده است همیشه به قول حضرت امام یک کاخ نشین را سراغ ندارید مرجع تقلید باشد همیشه در مضیقه شدید بوده‏اند شدید وقتى هم به جایى رسیدند باز هم در مضیقه شدید است براى اینکه همان وقت هم نظیر آن کسى است که در بانک پول مى‏دهد این آقایى که دارد پول مى‏دهد اگر ماهى هفت هشت ده تومان زیر و رو بکند چه زندانها دارد چه بدبختیها دارد اخراجى دارد وقتى شما هم پول دار بشوید این جورى است به قول آقاى بروجردى در آخر عمر صراف شدم مى‏گفتند صراف اقلاً یک چیزى بر مى‏دارد آن را هم که من بر نمى‏دارم به جایش فحش مى‏شنوم در آخر کار اگر بخواهد حضرت امام بشود خیلى مضیقه شدیدى است


یکى از این پاسدارهاى حضرت امام که مدتى پاسدار من بود آدم خوبى هم بود مى‏گفت که خانم حضرت امام به من گفتند امروز عصرى میهمان دارند یک مقدار پرتقال و خیار براى من بگیر من دو تا دسته گرفته بودم یکى به این دست و یکى به آن دست وارد شدم حضرت امام وقتى بود که راه مى‏رفتند نگاه کردند گفتند اینها براى چه کجا. گفتم خانم فرمودند مرادم این جا است مى‏گفت خانم آمدند بگیرند حضرت امام رو کرد به ایشان گفتند که جواب خدا را چه مى‏دهید مى‏شود جواب خدا را داد و با این تندى راهشان را گرفتند مقام معظم رهبرى آقاى محمدى به من مى‏گوید که بعضى اوقات ایشان پول مى‏خواهد و از من قرض مى‏کند مابقى مراجع هم همه همینند آقاى بروجردى مى‏گفتند من واللّه‏ یک شاهى از سهم امام نه من نه اولادم مصرف نمى‏کنم و من صراف شدم اگر خدا نباشد صراف یک مقدار مى‏گیرد آن هم که من نمى‏گیرم به جایش فحش مى‏گیرم همه آنها قضایا را شنیده‏اید همه شماها شیخ انصارى نظیر امیرالمؤمنین و برادرش که در نهج البلاغه آمده است


شیخ انصارى بالاخره برادرش در مضیقه شدید بود مادرش اصرار کرد که بیشتر بدهد کلید صندوق را داد و گفت خودتان بروید بدهید چرا من، من نمى‏توانم جواب خدا را بدهم بیش از اینکه به دیگران مى‏دهم به او بدهم من نمى‏توانم جواب بدهم تو مى‏توانى بروید بدهید آن هم ترسید دیگر ترسید گفت نه من که از این کارها بلد نیستم یک روز به شما مى‏گفتم یک چادر رختخواب نداشت دیگر رختخواب‏ها در اتاق بود در اندرونى هم که نبود همان اتاق بالاخره زن شیخ انصارى نخورى نخورى یک چادر درست کرد چادر رختخواب شیخ انصارى یک روز بعد از درس آمدند دیدند چادر رختخواب را گفتند این کجا بوده است گفت سه سیر گوشت بنا بود ما بگیریم دو سیر و نیم گرفتیم نخورى نخورى این شد شیخ انصارى خیلى ناراحت شد گفت معلوم مى‏شود به کمتر ما مى‏توانیم زندگى کنیم نکردیم از این به بعد دو سیر و نیم این همیشه چنین است


اگر راستى بخواهیم به جایى برسیم راستى بخواهد شیخ بروجردى بشود شیخ انصارى بشود اگر راستى بخواهد شهید اول، دوم بشود که حالاتشان اینها همه آمده است دیگر اینها معمولاً حاضر است که شبها هیزم بکند براى زن و بچه امّا سهم امام چون دستش است مصرف نکند یک حرف این است شهریه بدهد حلال‏ترین چیزها براى شما است یک حرف این است که خودش حالا دستش است صندوق بیت المال مصرف بکند نمى‏کرد دیگر نمى‏کنند و این هم باید بدانید همان روایتى که در بحار است که مردم علم را در رفاه مى‏خواهند در حالى که من علم را در فقر گذاشتم


روایت قدسى است علامه مجلسى از خدا نقل مى‏کند و وقتى ما برویم در اهل علم مى‏بینیم که راستى این جورى است این فقر یک لازمه طلبگى است عرفا لارمه عرفى همیشه بوده است و این هم که مى‏بینید ما دیگر پیشرفت نداریم براى همین است یک کدام چهار ساعت مى‏رود آنجا یک کدام دو ساعت مى‏رود آنجا یک کدام پنج ساعت آنجا بالاخره براى اینکه یک پولى در بیاورد صرف اینها مى‏شود معلوم است نمى‏شود دیگر. ولى این فقر این را اقلاً باید بدانیم حالا این دانستنش هم خیلى خوب است این را حذف کنید که ما نظیر یک درختى که باید در آب روئیده بشود طلبه باید در فقر این هم از الطاف خفیه خدا است در فقر بزرگ بشود تا بمیرد حالا ولو اینکه برسد به یک جایى در ماه یک میلیارد زیر دستش این طرف و آن طرف باشد امیرالمؤمنین  علیه‏السلام همین طور بود دیگر هفته که مى‏شد انبار را جارو مى‏کرد دو رکعت نماز در انبار مى‏خواندند شکر مى‏کردند مى‏رفتند بیرون امّا لباس خودشان مى‏گفت از بس وصله زده بودند مى‏گفتند دیگر خجالت مى‏کشم به وصله کن بدهم امّا چون که بنا است که این جورى ما با همین پیراهن و کوله بار که آمدیم با همین بمیریم یا برگردیم مدینه یعنى یک شاهى حتى یک پیراهن گفت سر حد دیدم مثل بید مى‏لرزد گفتم على به اندازه یک پیراهن پشمینه حق بیت المال را هم ندارى. گفت دنیا مى‏گذرد حالا پشمینه هم باشد یا نه سرما باشد یا گرما بالاخره این است و مشکل هم هست راستى اگر کسى پول دستش است باید رضایت امام زمان دست باشد رضایت امام زمان به دست آوردن کارى است بسیار مشکل بسیار مشکل این اول کار کردن مشکل آن هم در فقر از اینها نگذرید اقلاً گاهى این «تفکر ساعة خیر من عبادة سنه»


گاهى آدم بنشیند یک ربعى فکر بکند هم در حال بزرگان هم در حال خودش هم در حال اینکه درس خواندن یعنى چه؟ درس خواندن مشکل است ملا شدن مشکل است این ملا شدن باید در فقر باشد چرا باید در فقر باشد چه لذتى هست امّا حالا اینها را باید بدانیم که نیامدیم در این دنیا براى اینکه بخوابیم تفریح بکنیم آنکه «تاکلون کما تاکل الانعام» درباره‏اش آن جور مى‏گوید آمدیم براى اینکه راه را بپیماییم «یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملقیه» راه خار دار است پر رنج است سراشیبى دارد دره‏هاى فوق العاده مهم دارد جزر و مدها دارد موج‏ها دارد و بالاخره از یک طرف دریا به آن طرف دریا رفتن آن هم یک مورچه مشکل است آن هم با این موانع و راستى هم حالا یک طلبه زن داشته باشد بچه داشته باشد خانه نداشته باشد زندگى نداشته باشد نمى‏دانم بخواهد درس هم بخواند در وضع فعلى نمى‏شود دیگر مشکل یعنى این در سر حد محال یعنـى ایـن امّا معلوم است محال نیست مشکل نیست رفتند و شد رفتیم و شد دیدیم و شد و بایـد بروید تـا ببینید چقـدر لـذت بخش اسـت و راستـى چه جور مى‏شود؟

حرف دومى که مهمتر از این است تقوا است:

متقى شدن مشکل‏تر از درس خواندن است راستى مشکل‏تر است روح خدا ترسى در انسان حکومت کند که برسد به آنجا که براى خاطر دنیاى به معنا عام دین ندهد خیلى مشکل است معناى تقوا هم همین است ملکه تقوا یعنى انسان روح خدا ترسى در او حکمفرما است به اندازه‏اى که دیگر در مقابل دنیاى به معناى عام دین نمى‏دهد غیبت نیست تهمت نیست شایعه نیست و بالاخره دنیاى به معنا عام نیست مى‏دانید این مراتب دارد آن مراتب دارد بالایش را که نه مى‏خواهیم و نه مى‏توانیم به آن برسیم اینکه گفتیم مشکل است آنجاهاست دیگر معلوم نیست بشود که انسان بتواند بگوید که دنیاکم یعنى دنیاى حرام مثل یک بادى که از دماغ بز بیرون مى‏آید «عطفة عنز» این را که ما نمى‏توانیم بگوییم نه گفتنش درست است نه انسان مى‏تواند این جور بگوید دنیاکم از یک استخوان خوک دست یک آدم خوره‏اى از این بند کفش یا از این خود کفش وصله دار پست‏تر است اینها نه، اینها مال امیرالمؤمنین است تقوا مراتب دارد این مرتبه آخرش که مرتبه عصمت هم هست امّا آن مرتبه اولش آن تقواى منفى یعنى راستى آدم گناه نکند این به درد شما نمى‏خورد براى اینکه ملکه مى‏خواهیم مرتبه دوم است به بالا مرتبه دوم تقواى مثبت است روح خدا ترسى در شما به طور نا خود آگاه به طور خودکار گناه در زندگى شما نباشد حالا ولو صغیره یا کبیره آن هم دیگر شوخى مى‏کنیم اگر راستى انسان یک گناه صغیره بکند چشم چرانى داشته است معلوم است عادل نیست این معلوم است دیگر به این بخواهیم بگوییم عادل. زبان ول این معلوم است عادل نیست گوش ول اینها که دیگر نمى‏شود حالا کبیره صغیره یک معناى فقهى دیگر دارد شاید هم یک معناى اضافى داشته باشد که ما عقیده داریم یک معناى اضافى دارد اصلاً صغیره و کبیره ندارد آن روح خدا ترسى اگر آمد دیگر نه صغیره هست نه کبیره به طور نا خود آگاه و این پیدا شدنش مشکل است از درس خواندن خیلى مشکل‏تر است و من بارها به شما گفتم که این را مى‏خواهیم امام جماعت بشویم مى‏خواهیم قاضى شویم مى‏خواهیم مرجع بشویم مى‏خواهیم ربهر بشویم و هر کار اجتماعى دست ما باشد مى‏خواهیم و این هم مثل درس خواندن ما ضربه خورده است و خدا نکند دیگر یک توجیهاتى هم بیاید جلو این دیگر مصیبت بالا است که انسان گناه بکند توجیه هم بکند «هل ننبئکم بالاخسرین الاعمالاً الذین ضل سعیهم فى الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا» این هم دومى خیلى مشکل است. سومى که بحث ما است خودسازى است تهذیب نفس است دو تا معنا دارد یک معنا مثل آن مرتبه آخر عدالت راستى درخت رذالت را کنده است درخت فضیلت به جاى آن غرس کرده است بارور کرده است از میوه‏اش استفاده مى‏کند این محال است این همان است که مرحوم حاج شیخ گفته‏اند محال است نمى‏شود در حالى که «قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها» با 11 تا قسم آمده است امّا نمى‏شود یعنى کسى راستى حسود نباشد راستى متکبر و نفسیت نباشد حب به دنیا، دنیاى عام نباشد و همچنین تا آخر ریاست طلب نباشد راستى وقتى برسد به آنجا مثلاً شیخ انصارى را مرحوم صاحب جواهر گفته بود مرجع در حالیکه مرجعیت خیلى بالا است نیابت از طرف امام زمان نیابت عام است ولى زیر بار مرجعیت نمى‏رفت دیگر مى‏گفت که آن آقا در مازندران است هم مباحثه من بود اعلم‏تر از من بود و نظیرش زیاد است نقل مى‏کردند دیگر ما مى‏خواستیم حضرت امام را منبرشان کنیم نمى‏رفتند در مسجد سلماسى درس مى‏گفتند و نشسته بودند درس مى‏گفتند آن آخریها برایشان مشکل بود بالاخره یک منبر برایشان درست کردیم و گذاشتیم همان جا که ایشان مى‏نشستند ایشان سرشان پایین بود آمدند ناگهان دیدند منبر هست به احترام ما ضربه به احساسات ما نخورد رفتند منبر امّا گریه کردند فرمودند ما کجا و منبر کجا گفتند مرحوم نائینى وقتى رفتند منبر گریه کردند گفتند اینجا جاى پیغمبر است اینجا جاى شیخ انصارى است اینجا جاى شیخ طوسى است من کجا و منبر کجا راستى این جور حالتها اینها تا این اندازه‏اش بشود امّا انسانى برسد به آنجا که درخت رذالت را همه همه از دل کنده باشد که محال است یک قسمتش که محال نیست امّا مشکل است و همان تقوا مى‏بینید کنترل کردن صفات رذیله است یعنى در حالیکه ریشه‏هاى حسد است امّا دل اظهار نکند مبرز نداشته باشد این همان که مرحوم صاحب شرایع در شرایع در باب شهادات مى‏فرمایند «الحسد معصیة و الاظهار به قادح للعدالة» ملاها وقتى حرف مى‏زنند ببینید چقدر بالا حرف مى‏زنند لذا صفات رذیله بد است معصیت عقلى است امّا آنکه ضرر مى‏زند «اظهار به قادح للعدالة» حالا بعضى گفته‏اند بنابراین از باب مثال است براى همه صفات رذیله این است بعضى‏ها هم گفته‏اند نه مخصوص حسادت است براى اینکه حسادت رفع عن امتى یکى از آن حسادت است حسادت هم باشد یعنى بگوییم حسادت هم اینها آدم را از عدالت مى‏اندازد بودش یعنى آن ریشه هایش آن که مرادم هست این است که حالا اگر هم نفسیت هست نشده است این را رفعش بکنیم اگر هم تکبر و جاه‏طلبى و دنیا پرستى و اینها هست نشده است ریشه هایش را بکنید اقلاً کنترل باشد تضمین شده باشد دست ما باشد نگذاریم برافروخته بشود اگر برافروخته شد پدر در مى‏آورد هر کدامشان اگر برافروخته شد دیگر شهوت جنسى‏اش باشد یا حسادت برافروخته شد قابیل هابیل مى‏کشد اگر برافروخته شد دیگر حاضر است دو سال فرعون را بکشد اینکه بر دیگرى سلطنت کند حکومت کند لااقل برسیم به اینجا که نگذاریم برافروخته بشود این دیگر از اوجب واجبات است مشکل است از ملا شدن مشکل‏تر از متقى شدن مشکل‏تر همین است که کنترل شده صفات رذیله بله ممکن است با توسل آن خیلى کارها مى‏کند با ریاضت دینى خیلى کارها مى‏کند انسان بتواند ریشه‏ها را بکند ولى با کار مسلم نمى‏شود نمى‏شود ولى این زنگ خطر است که اگر خداى نکرده ریشه‏ها باشد کنترل نشود و این آتش زیر خاکستر شعله‏ور بشود دنیا و آخرت انسان را به باد مى‏دهد و دیگر این آیه شریفه که حضرت یوسف مى‏فرماید «و الا تصرف عنى کیدهن اصب الیهن و اکن من الجاهلین» این را فراموش نکنید. یک سرمشق خدا که در همین بارهایش هم باز خدا «فلو لا فضل اللّه‏ علیکم و رحمة ما زکى منکم من احدا ابدا و لکن اللّه‏ یزکى من یشاء» خدا توسل به اهل بیت مخصوصا حضرت ولى عصر در زمان ما و ریاضت دینى نماز شب راز و نیاز با خدا جدى خواست از خدا تهذیب نفس را سر لوحه دعاهاى ما این باشد بتوانیم لااقل کنترل بکنیم.

خدایا به حق اولیاء اللّه‏ آنهایى که توانستند صفات رذیله را از دل برکنند خدایا توفیق متقى شدن توفیق درس خواندن مخصوصا توفیق تهذیب نفس به همه ما عنایت بفرما.


منبع اولیه: http://almazaheri.org/Farsi/Index.aspx?TabID=0702&ID=197&IDSound=0

منبع: http://n1379.blog.ir

نظرات  (۲)

سلام خیلی عالی ولی طولانی و خسته کننده بود 
در ضمن کلیپ جذاب تصویری هم بگذارید 
لطفا از استاد نجفی هم با نوشتن یکی از درسهای اخلاقشان یادی بکنید
پاسخ:
سلام و عرض ادب

ممنون از اینکه ما را به یاد حضرت استاد آیت الله نجفی دام ظله انداختید.
چشم.
 ان شاء الله

در ضمن این یک درس اخلاق بود که به دو قسم تقسیم شده است، قسمت اول که مهم ترین قسمت یعنی طلبه ها جیره خوار امام زمانند، است، قبل از ادامه مطلب آمده  و  قسمت دوم که  تمام بحث است در  ادامه مطلب آمده  تا مخاطب در صورت تمایل، روی ادامه مطلب کلیک کرده و تمام بحث که مطلب بسیار زیبا و تأثیر گزاری است را مطالعه کند.

آقا از مداح که چیزی نگذاشتی
پاسخ:
ان شاء الله بزودی گلچینی از مدایح کربلایی محمدرضا نظری در قسمت مولودی و مداحی سایت قرار خواهد گرفت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی